نوشتن باحواسِ پنجگانه +۱

قبل از صحبت در موردِ نوشتن با حواس پنجگانه، می‌خواهم برای چند لحظه در خاطراتتان گشتی بزنید. به خصوص خاطرات دوران کودکی.
سعی کنید یکی از شیرین ترین هایش را انتخاب کنید. دقیقا شرایط مکانی و زمانی آن را به خاطر بیاورید. به نکته های کوچک هم دقت داشته باشید.
مثلا، اگر خاطره شما مربوط به یک مسافرت است، به زمین خاکی، بوی نم باران، مگس های مزاحم دوره بشقاب غذایتان، سردی و لرزشی که در بدنتان احساس می کنید، یا به گرما و میزان تعریق صورتتان دقت داشته باشید.
یعنی بیش از آنکه به ماجرای خاطره مورد نظر توجه داشته باشید، حواستان به این احساسات باشد.
تا چه حد در بخاطر آوردن این نکات موفق بودید؟
آیا واقعاً توانستید، تجربه ی آن احساسات را دوباره در خود زنده کنید؟
احتمالا بخش اعظمی از آنها رافراموش کرده ایم.
ما وقتی میخواهیم خاطره ای را به یاد بیاوریم و آن را تعریف کنیم، معمولاً همان حادثه ی اصلی را مورد توجه قرار داده، اتفاقات را یکی پس از دیگری، با هیجان زیادی تعریف می کنیم. غافل از آنکه در آن لحظات حسهای زیادی را تجربه کرده ایم و همه ی آنها از همین نکات ریز به وجود آمده‌اند، و ما بدون توجه به آن نکات، همه آن احساسات را به دست فراموشی سپرده ایم.
نوشتن با حواس پنجگانه تقریباً مثل به خاطر آوردن همین نکات ریزِ احساسی در خاطرات است.
اگر در زمانی که در حال نوشتن صحنه‌ای از داستان هستید به این نکات توجه نکنید، داستان یا صحنه ی نوشته شده ی شما، دقیقاً مانند همان خاطره ای خواهد بود که حوادث را به صورت خطی روایت می کنید و در بهترین حالت، نتیجه همان روایت یک خاطره مهیج و شیرین خواهد شد.
پس چطور می توانیم از خاطره گویی دور شده و به توصیف دقیق یک صحنه دست یابیم.
بیایید با هم دوباره به خاطراتمان برگردیم.
همه یک شب سرد زمستانی را که در حال نوشتن مشق هستیم را به خاطر بیاورید
احیانا، خانواده چند نفره همه در یک اتاق جمع هستند. تلویزیون هم روشن است و سر و صدا گوشمان را پر کرده. بخاری نفتی که یک کتری در حال جوش روی آن خودنمایی میکند، علاوه بر گرما، بوی نفت را هم به مشام ما می رساند.
در این بین مادر، سبدِ پر از سیب و پرتقال و نارنگی را روی سینی بزرگ کف اتاق می گذارد. هریک از بچه‌ها با شیطنت و بازیگوشی یکی از میوه ها را بر می دارد.
اگر چنین تجربه‌ای هم ندارید تلاش کنید لحظه‌های خوردن آن میوه ها را در ذهنتان خلق کنید. با تمام جزئیات.
صدای گاز زدن سیب قرمزی که در دست برادرتان است.
سختی پوست پرتقالی که کندن آن از توان انگشتانِ کوچکِ شما خارج است.
نارنگی بزرگی که وسط سبد میوه ها جا داشته و از بقیه میوه ها زیباتر و وسوسه انگیز تر می نماید.
طعم شیرین پرتقال آبدار ای که مادر آن را پوست کنده و تو با عجله در حین نوشتن مشق یکی یکی آن را در دهانت جا می دهی.
و در نهایت بوی سوخته پوست پرتقالی که خواهرت با مهارت آن را خلال کرده و روی بخاری چیده است.
دقت کنید، در این چند خط، تجربه ی احساسات با بهره بردن از حواس پنجگانه به اوج خود می‌رسد، بدون آنکه بخواهیم ماجرا یا اتفاق خاصی را شرح دهیم، صحنه‌های پر از احساس و توصیف برای نوشتن در اختیار داشتیم.
صحنه‌ای که هر یک از احساسات بیان شدا در آن می تواند منشاء به خاطر آوردن یک تجربه در ذهن مخاطب و خواننده باشد.
این همان روح صحنه پردازی است که غالباً در توصیفات نویسندگان به فراموشی سپرده می‌شود، یا احیا برای نوشتن آنها، نهایتاً از یکی دو حواس بهره می برند.
معمولاً ما بدون آنکه متوجه باشیم، بیشتر آنچه را که می‌بینیم یا می شنویم را با دقت بیان می‌کنیم، و از حواس دیگر غافل می شویم.
برای آنکه بتوانیم این توانایی را در نوشته هایمان ایجاد و تقویت کنیم، انجام تمرینات زیر پیشنهاد می شود.

تمرین اول
۱_ یک شی را انتخاب کنید. این شی می‌تواند میوه، برس، کتاب، ژاکت، صندلی و هر چیز دیگری باشد.
۲_ آنچه را که از ظاهر این جسم می‌بینید با دقت بنویسید.
۳_ به خوبی آن را لمس کنید. هر احساسی از لمس کردن آن در شما ایجاد می شود را بنویسید.
۴_ بینی خود را نزدیک برده، بویی را که استشمام می‌کنید را توصیف کنید.حتی اگر بویی نداشت، تلاش کنید و از هوای اطرافِ آن، آنچه را از طریق حس بویایی دریافت می کنید را در قالب جملاتی بیان کنید.
۵_ ضربه های آرامی به آن وارد کنید.صدای تولید شده از آن چگونه است؟ شما را به یاد چه چیزی می اندازد؟ این ها می تواند همان چیزهایی باشند که شما به‌عنوان دریافتهای حس شنوایی می نویسید.

۶_ اگر سوژه مورد نظر خوراکی بود، آن را مزه کنید و احساستان را از طعمِ آن با جزئیات کامل بنویسید در غیر این صورت، طعم آن را از حس بویایی حدس بزنید. فراموش نکنید که بخشی از گیرنده های چشایی ما توسط حس بویایی و حتی بینایی دریافت می شوند.
۷_ و آخرین حس، بعد از حواسِ پنجگانه، همان احساس شما نسبت به این شی است. رابطه شما با این شی چه طور است؟ در خاطرات شما معمولاً چه نقشی را بازی می کند. یا بادیدن آن چه چیزهایی را به یاد شما می آورد، واحیانا موارد بیشمار دیگری که فراخورشخصیت شما و سوژه ی انتخابیتان متواند خاص و منحصربفرد باشد. همه ی آنها را با دقت بنویسید.

تمرین دوم
هر زمانی که بیرون از خانه بودید، تلاش کنید برای چند دقیقه در آن مکان جایی را برای نشستن پیدا کنید.
به اطراف خود نگاه کنید. نگاهی به دور از نگاه یک گزارشگر. نگاهی که خاصِ دیدگاه شما باشد. چه چیزهایی توجه تان را جلب میکند.
نحوه ی راه رفتن یک پیرمردی که روزنامه ای زیر بغلش زده. ( حسِ بینایی)
کودکی که به خاطر خرید اسباب بازی مورد علاقه اش در حال گریه چادر مادرش را می کشد.
دستفروشی که با جملات فریبنده در حال جلب مشتری و فروش خرده ریزه های بساطش است.( حسِ شنوایی)
چه بویی از محیط را استشمام می کنید. دود اتوبوس ها. بوی کباب رستوران پشت سرتان. ( حسِ بویایی)
بستنی خوردن دختربچه‌ای که با هر لیسی که می زند، لبخندی شیرین تر از بستنی روی لبهایش نقش می‌بندد. ( حس چشایی)
راه رفتن خانمی که کفش پاشنه بلند را برای خرید و پیاده روی انتخاب کرده و از درد لنگان لنگان از پیش چشمان تان عبور می‌کند. ( حسِ لامسه)
همه و همه را با دقت نگاه کنید و برای هر یک از حواستان خوراکی را انتخاب و توصیف کنید.

در صورتی که امکان رفتن به خارج از منزل را نداشتید، این تمرین را می‌توانید در اتاق خود نیز انجام دهید.
رو به پنجره ای بازنشسته، هر آنچه را می بینید با دقت بنویسید.
بوی بادمجان سرخ شده طبقه پایینی را توصیف کنید.
دستی به پرده آویزان جلوی پنجره کشیده، هست آن را با حال و هوای آن لحظه بیان کنید.
صدای بازی بچه هایی که در حیاط پشتی سر یک توپ در حال دعوا کردن هستند را خوب گوش کنید.
پنجشنبه است و احیاناً بوی آش رشته ای که اعظم خانم، همسایه کناری تان هر هفته برای آمرزشِ روح همسرِ خدا بیامرزش می پزد، تو را به یاد طعم تند سیر داغش می‌اندازد و وسوسه ی خوردن آن بی قرارت می کند.
و حس بودن خود در اتاقت. اتاقی که خاطرات تلخ و شیرین زیادی در آن داشته ای.
و در نهایت خط های زیادی که صفحه ای سفید از دفترت را رنگین کرده.
رنگ احساسات و تجربیات حواس پنجگانه ی شما.

تمرین سوم
انجام این تمرین همه در تخیل و تصورات شما رخ می دهد.
چشم هایتان را بسته، تمام این صحنه ها را می توانید در خیال خود تصور کنید و یکی از آنها را تجربه کنید. درست مانند زمانی که می خواهید در داستان تان یک صحنه را توصیف کنید، با این تفاوت که در این صحنه پردازی، هدف شما دقت روی حواس پنجگانه و نوشتن جزئیات یک صحنه ی فرضی است.

مطالب مرتبط

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *