افزایش دامنه واژگان(دایی جان استاد)

به ضرسِ قاطع
خلق الساعه
عاطل و باطل ماندن
معرکه
ذلیل
جاهل مسلک
ساقط شدن
قرص و محکم
منفذ

حوضچه

دایی جان که استاد محیط زیست بود، به مناسبت روز درختکاری در سالن مرکزی شهرمان سخنرانی داشت.
او در حالی که نهالی را در دست داشت، پشت تریبون رفت و پس از گفتن چند جمله، هیجانِ طبیعت دوستی‌اش فوران کرد و برای خلق الساعه معرکه‌ای گرفته بود که نگو و نپرس.
مدام از ساقط شدن طبیعت دادِ سخن به میان می آورد و همان طور که نهال را قرص و محکم در دست داشت میگفت:
من به ضرسِ قاطع اعلام می‌کنم، چنانچه همینطور عاطل و باطل بمانید و به فکر محیط زیست نباشید، دیر زمانی نمی‌گذرد که نوبت خوار و ذلیل شدن انسانها می.رسد.
او در فواصل سخنانش از منافذ ایجاد شده در لایه ازون تا آلودگی‌های ناشی از حوضچه های نفتی اقیانوس آرام سخن راند.
گفت و گفت و جماعتِ جاهل مسلکی که همه از کسبه و اهالی شهر بودند، درحالیکه از سخنان او چیزی نمی‌فهمیدند، به احترامش مدام با لبخند و شادی سرشان را به نشانه تایید تکان می‌دادند و برای او کف می زدند.
دایی جان که فهمیده بود هیچکس از سخنانش چیزی متوجه نشده رو به جوانی که در صف اول نشسته بود کرد و گفت:
پسر جان شما فهمیدی من چی گفتم ؟
پسر هول شده ایستاد و گفت:
بله آقا. شما گفتید، اگر ما درخت بکاریم هم سوراخ آسمون را میگیریم هم نفتی که تو دریاها ریخته شده رو میتونیم جمع کنیم.
و دایی جان در حالی که از سن پایین می‌آمد نهال را به دست پسر داد و گفت:
آفرین همینقدر که فهمیدی خداراشکر.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *