مرداد ۱۵, ۱۴۰۰ (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

یک اتفاق

  منصوره سیفون توالت را کشید .تی را برداشت. جلوی روشویی ایستاد . موهایش آشفته روی پیشانی عرق کرده اش چسبیده بود. دستکش‌های سبز دستش

ادامه مطلب »

مدل مو

  هرچند ثانیه یکبار به ساعت کامپیوتری مچی ام نگاه میکردم. پاهایم از صندلی آویزان بود. از استرس و بی حوصلگی مدام پاهایم را به

ادامه مطلب »

بادبادکِ من

بادبادک بالا و بالاتر می رفت. من روی زیراندازی که روی شن‌های داغ ساحل پهن کرده بودم دراز کشیده و با لذت رقص بادبادک در

ادامه مطلب »

کابوس

  دلم نمی‌خواهد بیدار شوم . چشم هایم برای باز شدن، مقاومت نشان می‌دهند. تیک تاک ساعت دیواری مادربزرگ، که تنها یادگاری خانواده فراموش شده

ادامه مطلب »

یک تولد

  چشمهایش بسته بود . برای اولین بار خنکای وزش نسیم را در تمام اندام لاغرش حس می کرد. کمی سردش شده بود. از شدت

ادامه مطلب »

انتقام

    ابروهای پرپشت و پیوسته اش را با اخمی از روی خشم ، به هم گره کرده بود. انگشتان استخوانی و چروکیده اش را

ادامه مطلب »

یک اتفاق

  منصوره سیفون توالت را کشید .تی را برداشت. جلوی روشویی ایستاد . موهایش آشفته روی پیشانی عرق کرده اش چسبیده بود. دستکش‌های سبز دستش

ادامه مطلب »

مدل مو

  هرچند ثانیه یکبار به ساعت کامپیوتری مچی ام نگاه میکردم. پاهایم از صندلی آویزان بود. از استرس و بی حوصلگی مدام پاهایم را به

ادامه مطلب »

بادبادکِ من

بادبادک بالا و بالاتر می رفت. من روی زیراندازی که روی شن‌های داغ ساحل پهن کرده بودم دراز کشیده و با لذت رقص بادبادک در

ادامه مطلب »

کابوس

  دلم نمی‌خواهد بیدار شوم . چشم هایم برای باز شدن، مقاومت نشان می‌دهند. تیک تاک ساعت دیواری مادربزرگ، که تنها یادگاری خانواده فراموش شده

ادامه مطلب »

یک تولد

  چشمهایش بسته بود . برای اولین بار خنکای وزش نسیم را در تمام اندام لاغرش حس می کرد. کمی سردش شده بود. از شدت

ادامه مطلب »

انتقام

    ابروهای پرپشت و پیوسته اش را با اخمی از روی خشم ، به هم گره کرده بود. انگشتان استخوانی و چروکیده اش را

ادامه مطلب »