شخصیت نامتعارف در داستان

استفاده از شخصیت نامتعارف در داستان:

شخصیت نامتعارف چه شخصیتی است؟
یکی از مهمترین عناصر داستان، شخصیت است.
شخصیتی که گاه به عنوان راوی داستان نیز ایفای نقش می کند.
در غالب موارد، تعادل اولیه داستان مربوط به وضعیت زندگی همین شخصیت است. حوادث و عوامل ایجاد بحران نیز توسط این شخصیت به وجود می‌آید یا وی در مورد حوادث و اتفاقات واقع می شود.
او در کشمکش‌ها و نقطه اوج داستان بیشترین تاثیر را بر روند داستان می گذارد.
و در نهایت بعد از گره گشایی اوست که به یک تعادل ثانویه رسیده با شرایطی جدید و تغییر یافته در داستان ظاهر می شود.
با این اوصاف آنچه که غالبا از ماهیت یک شخصیت در اذهان نقش می بندند این است که، او باید یک انسان باشد، ولی وجود داستان‌های زیادی خلاف این امر را ثابت می‌کند.
داستان‌هایی که برخی از آنها جزو شاهکارهای ادبی جهان نیز محسوب می شوند. نمونه بارز آن داستان تیز دندان نوشته جک لندن است. نویسنده در این داستان سرگذشت یک گرگ را در قالبِ داستانی جذاب روایت می‌کند.
بسیاری از نویسندگان تجربه موفقی از نوشتن داستانی با شخصیت یک حیوان را در کارنامه نویسندگی خود دارند.
علاوه بر حیوانات، شخصیت یک داستان می تواند یک شی،یا حتی گیاه و… نیز باشد.
مانند، یک قلم، یک اتومبیل، یک گل یا درخت یک خانه یا باغ، جاده و…
اینها همه به عنوان شخصیت نامتعارف تعریف می شوند.
پس می‌توان گفت هر شخصیت داستانی غیر از انسان در دسته شخصیت های نامتعارف قرار می گیرد.

 

چالشهای نویسنده در نوشتن با یک شخصیت نامتعارف:

حالا باید دید نوشتن داستان با یک شخصیت نامتعارف نویسنده را با چه چالشهایی می‌تواند روبرو سازد.
بعنوان نمونه می‌توان سوالات زیر را مطرح کرد.
۱_مناسب ترین زاویه دید برای نوشتن یک داستان با شخصیت نامتعارف کدام زاویه دید است؟
۲_ شخصیت پردازی چنین موجودی( چه زنده و چه غیرزنده ) چگونه باید باشد، و محدودیت ها و یا احیاناً آزادی عملی برای نویسنده دربرخواهد داشت یانه؟
۳_ چطور می توان چنین شخصیتی را در کشمکش ها یا گره گشایی با توجه به محدودیت های ادراکی و یا احیاناً حرکتی و فیزیکی، دخیل کرد تا در پیشبرد داستان نقش خود را فعالانه ایفا نماید؟
۴_ نویسنده در ساخت چنین شخصیتی تا چه می‌تواند از خصوصیات این شخصیت در دنیای واقعی دور شود؟
۵_ پایبندی به ایجاد یک تغییر و تحول در شخصیت اصلی داستان، نویسنده را با چه محدودیتهایی روبرو می‌کند؟
۶_ مناسب ترین پایان بندی در چنین داستانهایی چگونه باید باشد. آیا می توان یک تعادل ثانویه را برای داستانی با شخصیت نامتعارفی متصور شد؟

بنظر می‌رسد، بهتر آنست که یک نویسنده قبل از شروع به نوشتن داستان با شخصیت نامتعارف، به این سوالات پاسخ دهد،  تا هنگام نوشتن داستان دچار مشکل نشود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *