فیروزه لاجورد
واقعه ای شگرف
گرداب روشنایی
نقب( سوراخ، راه باریک در زیر زمین، تونل)
تناور
تفرعُن ( خودخواهی و تکبر و فخر فروشی)
سیطره( تسلط، غلبه)
افراشته
گزک ( بهانه)
جهان گذران
وارد تراس که شدم ، فیروزه لاجورد آسمان دلم را چنگ زد. درختان تناور خیابانِ خلوت، مانند مادران به عزا نشسته درسوگ فرزند سیاه پوش به نظر می رسیدند.
هنوز از به یاد آوردن آن صحنه، افکارم به هم می ریزد. آن اتفاق یک واقعه ای شگرف بود.
اتفاقی که به عمیقترین لایههای وجودی ام نقب زده، با تفرعن در مقابلم قد افراشته و خیال رها کردن مرا ندارد؛ و من با هر تلاشی برای رهایی از چنگ سیطره او، گویا گزک جدیدی برای اسارت بیشترم در اختیارش می گذارم.
در این جهانِ گذرا، بدونِ او چه چیزی برایم باقی میماند .
آسمان در گرداب روشنایی طلوع دیگری در حال خودنمایی است؛ ولی ادامه ی زندگی دیگر برایم ممکن نیست.
افکارم مرا هدایت میکند. پاهایم را روی نرده ها میگذارم. دستم را به دیوار گرفته ، تمام قد در مقابل آسمان می ایستم.
چشمانم رابسته چهره ی رویا درنظرم مجسم می شود.
کاش دوباره چشمانش را باز کند.
کاش صحنه تصادف مرا رها کند.
کاش زمان به لحظه قبل از سفرمان برگردد.
رویای من، نکند در رویاهایمجا بمانی.
مرا تنها رها نکن.
6 پاسخ
فریده جان باید بگم که تو قلم فوق العاده ای داری:)
زهراجان ممنون از لطفتون. این تعریف ازطرف شما بسیار ارزشمند و باعث مباهاتِ.🙏🌺❤
کلمات رو که دیدم با خودم گفتم یعنی باید چند صفحه نوشت تا این کلمات رو به هم ربط داد؟
معجزه میکنی فریدهی عزیز.
مرجان عزیزم لطف دارید. شاید به نوعی همینطور باشه که شما گفتید، البته این معجزه مربوط به استمرار در انجام تمرینات میشه نه به من 😊🌺🙏
👍👍❤
GO GIRL 💪
ممنون عزبزم🙏🌺