ثروت متعلق به کیست؟

برای نوشتن این متن بدون اغراق باید بگویم دهها صفحه را سیاه کردم، نوشته های دوستان را در سایت خواندم، ولی نوشته های خودم و مطالبی که آنها منتشر کرده بودند به نظرم کافی نیامد.
انگار جایی از کار می لنگید. هیچکدام قابل تعمیم نبودند. اگر هم بودند، کافی نبودند.
پس تلاش کردم پا فراتر گذاشته و از خاطرات و تجربیات شخصی و نگاه فردی گرایانه، گامی دورتر برداشته، به فعالیت‌های جوامع بشری نگاهی کردم.
آیا واقعاً هر کسی که با سرعت علوم و فنون و مهارت های روز را می آموزد، به ثروت نیز می رسد؟
چه بسا افرادی که مدام به دنبال یادگیری مهارت های جدید، از این کلاس به آن کلاس، مثل مرغ سرکنده ای بال بال می زنند، و در نهایت سردرگم در این بازار هزار رنگ گم می‌شوند. دست آخر هم با احساس ناتوانی، اعتماد به نفس خود را از دست داده، ناامید می شوند.
آیا هر کسی که به ثروت رسیده است، توانایی آموختن با سرعت را دارد؟
چه بسیارند ثروتمندانی که از اندک مهارت و آگاهی از تکنولوژی روز در مانده اند، ولی به قول خودشان شمِ اقتصادی و توانایی رقابت در بازارِ کار، آن ها را به این ثروت رسانده است.
پس موضوع چیست؟
با کمی دقت در شکست افراد مهارت آموز و موفقیت افراد ثروتمند متوجه شدم مسئله چیز دیگری است. چیزی که در جمله مذکور هم عنوان شده، ولی من متوجه ی آن نشده بودم.
یک بار دیگر جمله را با هم مرور می کنیم.
” ثروت متعلق به کسانی است که موضوعات تازه را خیلی سریع می آموزند.”
به کلمه موضوعات دقت کرده اید ؟
گفته نشده علوم، تکنولوژی،مهارت و …
موضوع می‌تواند شامل همه موارد باشد ولی علاوه بر آنها می‌تواند به شناسایی مسائل و موانعی که در مسیر راه هر کسی قد علم کرده و مانع رشد شده نیز اشاره داشته باشد.
به نظرم نکته کلیدی همین است. افراد زیادی را می شناسم که مدام در حال آموختن مهارت های مختلف هستند، هنری، علمی، عملی و…
حتی خیلی وقت ها از مهارت هایشان بهره برده، شغلی دست و پا می کنند، ولی چند صباحی نمی‌گذرد که در چرخه ی رقابت از قافله عقب مانده، متضرر می‌شوند.
بعضی ها در این مرحله ناامید شده و تن به شکست می‌دهند و برخی با قدرت ادامه داده و یا احیاناً به دنبال مهارت و کار جدید دیگری می روند و دست از تلاش بر نمی دارند.
این افراد با سرعت دنبال کسب و کارهای پولساز روز و جدید هستند، آنها را می آموزند ولی متاسفانه هر بار با بروز مشکلات و موانعی، دوباره و دوباره شکست می خورند. یا نهایتاً در دایره کوچک بخور و نمیرِ اقتصادی خودشان باقی می‌مانند و منطقشان هم این است که، همین هم از هیچ بهتر است، و خود را قانع به ماندن در همان مرحله می سازند.
به باور من باید به مفهوم موضوع در این جمله و ارتباط آن با مشاغل مختلف بیشتر پرداخت.
موضوع می تواند مشکل یا مانع خاص امروز کاری من باشند.
هر کاری با هر میزان پیشرفت و رشدِ هر یک از ما باشد، با هر سطح سواد و تخصص و سرمایه ای.
با توانایی تحلیل و ارزیابی از عملکرد در روند پیشرفت کاری، می توان این موانع را شناسایی کرد و برای رفع آن با سرعت اقدام لازم را انجام داد.
این اقدام می تواند،
آموزش تکمیلی یا یادگیری مهارتی جدید باشد.
می تواند جذب نیروی جدید و کارآمد در مجموعه همکاران خود باشد.
می‌تواند کمک روانشناسی برای رفع یک مشکل روحی و روانی خودمان باشد.
می تواند خرید تجهیزات جدید برای بهبود روند کارمان باشد.
می‌تواند گرفتن یک مشاوره تبلیغاتی یا حقوقی و باشد.
می‌تواند تغییر در روند کار یا حتی جابجایی محل کار باشد.
با این نگرش، می توان با قاطعیت گفت:
_ بله، ثروت متعلق به کسانی است که موضوعات تازه را خیلی سریع می آموزند.

مطالب مرتبط

12 پاسخ

  1. زنده باد. چقدر خوب نوشتید و اشاره فرمودید.
    یادگیری موضوع تازه. کلمه تازه جلب توجه من کرد.
    مثلا همین موضوع ارز دیجیتال را ببینید یک‌موضوع تازه است. سال ها پیش که بسیار غریب بود. کسانی سود مالی سرشاری آوردند که در زمان تازگی اقدام به خرید ارز دیجیتال کردند. به نظرم یادگیری موضوع تازه به همان مثل عوام و موضوع ریسک کردن و نهراسیدن از چیز جدید، هم قرابت معنایی دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *