تمرین پنجم( سمپوزیوم توسعه فردی)

می خواستم فهرستی از اعضای هیئت مدیره درونی ام را تهیه کنم که با تعداد زیادی اسم مواجه شدم . آنقدر زیاد بودند که برای دسته بندی آنها وحشت کردم.
ولی با نگاه دقیق‌تر به اسامی، متوجه شدم که احتمالاً هر یک از ما در درون مان نه یک هیئت مدیره ، بلکه فراخور نوع فعالیت مان، می توانیم هیئت مدیره های مجزایی داشته باشیم .
دقیقا مثل این است که برای هر گرایش و فعالیتی، کارگروه خاص با اعضای مشخص در آن زمینه داشته باشیم.
به عنوان مثال در مورد مسائل خانوادگی و تربیت فرزند، اعضای هیئت‌مدیره درونی من می تواند شامل :
مادربزرگ، پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر، فرزند و… باشد . یا برای مسائل شغلی و کسب و کار این اعضا می تواند متشکل از:
یک دوست، یک همکار، مدیر مربوطه، یک استاد راهنما و… باشد.
همچنین در این راستا در برخی موارد هر یک ما ، پس از آشنایی با افراد جدید و یا تغییر اهداف و نگرش مان در آن حوزه ، می توانیم برخی اعضای جدید را به کارگروه ها اضافه یا ممکن است عضوی را از کار گروهی اخراج یا به کار گروهی دیگر منتقل نماییم .
حال با دسته‌بندی اعضای هیئت مدیره درونی ام با این دیدگاه، می توانم در حیطه هنر نویسندگی و توسعه فردی به افراد زیر به عنوان اعضای هیئت مدیره اشاره کنم .
۱_ استاد شاهین کلانتری :
جمله ای که از ایشان در ذهن من حک شده و مرا به ادامه راه و غلبه بر ترس از بد بودن نوشته‌هایم تشویق کرد این بود ” کسی که از بد انجام دادن کارها می ترسد، هرگز هیچ کاری انجام نخواهد داد.”
۲_هوشنگ گلشیری:
” نویسنده نباید از کار خود با کسی سخن بگوید.”
بارها پیش آمده بود که قبل از نوشتن داستانی در مورد ایده آن با دیگران سخن به میان آورده بودم ، ولی بلافاصله بعد از تعریف آن، هیجان و انگیزه ی نوشتن را از دست می دادم. کم کم داشتم اعتماد به نفسم را در خصوص توانایی نوشتن ایده ها از دست می دادم که با خواندن این جمله از آقای گلشیری متوجه اشتباهم شدم.
۳_ نیچه :
“آنچه مرا نکشد قوی ترم میکند.”
این جمله یکی از قدیمی ترین جملاتی است که به عنوان الگو، برای استقامت و تحمل سختیها همیشه مد نظر می‌گیرم و واقعاً به آن اعتقاد راسخ دارم.
۴_ایرج پزشکزاد:
” هر وقت از ناسازگاری آدمها دلم میگیرد، به تماشای حیوانات می‌روم.”
البته من در چنین لحظاتی به تماشای گل و گیاهان می روم و واقعاً آرامبخش و مفید است.
۵_ محمدعلی جمال‌زاده:
” برای نویسنده شدن باید صبر داشت”
یک جمله کلیدی برای هر کسی که می‌خواهد در این راه دشوار قدم نهد.
۶_ سهراب سپهری :
“زندگی فهم نفهمیدن هاست”
کاملا بدون شرح . چراکه هر آنچه که بگویم بخشی از همان نفهمیدن هاست که فهمیدنش خاص گوینده آن است .
۷_ناتالی گلد برگ :
” ذهنتان را به انجام هیچ کاری وادار نکنید. فقط از سر راهش کنار بروید و اندیشه هایی را که در سرتان می‌گذرد به روی کاغذ بیاورید.”
” اگر اندیشه هایتان را دنبال کنید به طور طبیعی می جهید .”
این دو جمله در مسیر نوشتن برای من بسیار راهگشا و مفید واقع شد.
۸_ جولیا کامرون:
” اگر فقط می توانستیم به خودمان اجازه” بد” نوشتن بدهیم ، بسیاری از ما به واقع بسیار خوب می نوشتیم.”
هر بار برای نوشتن و انتشار مطالبم این جمله را در ذهنم مرور می کنم تا از بد بودن آن هراس نداشته باشم .
۹_آنتوان چخوف:
” خطرناک ترین نوع بشر کسی است که فهمش کم و اعتقادش زیاد است.”
کافیست به اطرافمان خوب نگاه کنیم. متاسفانه نشانه های بارز این نوع بشری را به وفور می توانیم پیدا کنیم.
۱۰_ تولستوی:
” همه به فکر تغییر جهانند اما هیچ کس به فکر تغییر خود نیست .”
به واقع این طور است. هر تغییری ابتدا باید از خودمان شروع شود.
۱۱_ برتراند راسل :
“ایمان آوردن راحت تر از فکر کردن است. از این رو تعداد مومنان بسیار بیشتر از متفکران است.”
کافی است کمی تاریخ را دقیق تر مطالعه کنیم تا دریابیم این جمله چقدر صحت دارد.
۱۲_ دکتر علی شریعتی:
” اگر مثل گاو گنده باشی’ میدوشنت.
اگر مثل خر قوی باشی، بارت میکنند.
اگر مثل اسب دونده باشی، سوارت میشوند.
فقط از فهمیدن تو میترسند.”
متاسفانه همه ی ما در طول زندگی بارها و بارها این موارد را دیده و تجربه کرده ایم .
۱۳_کارلوس فوئنتس:
” نوشتن کشمکشی علیه سکوت است.”
دقیقا یکی از دلایل من هم که به نوشتن تمایل زیادی دارم، همین است . ولی تا قبل از خواندن این جمله خود از آن بی اطلاع بودم.
۱۴_ ارنست همینگوی:
” همه انسانهای متفکر، کافرند.”
برای درک این جمله کافیست زندگی بعضی ازاین کافران تاریخی را مطالعه کنیم.
۱۵_ ماریو بارگاس یوسا:
” برای یک نویسنده ، تجربه بد معنا ندارد . برای او همه چیز مفید و آموزنده است.”
وقتی اتفاقهایی را که در مسیر یادگیری و نوشتنهایم را مرور می کنم، دقیقا به این جمله میرسم. تمام تجربیاتی که کسب کرده‌ام، حتی تلخ ترین شان، بسیار آموزنده و مفید بوده.

مطالب مرتبط

14 پاسخ

  1. چقدر عالی نوشتی فریده‌ی عزیز، به نکات خوبی اشاره کردی.
    هیئت مدیره‌ی خانواده‌ات زنده و پاینده باد.

    1. ممنون مرجان عزیزم. متاسفانه مادربزرگ و پدرم آسمانی شدند وچقدر موقع نوشتن این تمرین ، صحبتهای شیرین و آموزنده شون را یاد کردم.
      🙏🌺

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *