نظم (بخش اول)

نظم قطعه گمشده پازل زندگی انسان امروزی
مقدمه
اگر از آن دست افرادی هستید که فرصت و علاقه ی چرخیدن در فضای مجازی را دارند، احتمالاً متوجه شده‌اید که مدت زمانیست که شغل های جالبی پا به عرصه وجود نهاده اند.
این شغلها برای آموزش مهارتهایی ست که زمانی تصور می شد، انجام آنها به سادگی خوردن یک لیوان آب است . باور کنید به همین سادگی بود.
ولی از حق نباید گذشت که، انجام همین کارها، امروزه روز بسیار دشوار بنظر میرسد، و از آنجاییکه داشتن این مهارتها از اهمیت بسزایی در بالا بردن سطح کیفی زندگی انسان عصر حاضر برخوردار است، کلاسها و اساتید و تخصص های ریز و درشت زیادی دراین عرصه، متولد شده‌اند.
در این بین می توان از کلاس های:
انگیزشی، زبان بدن، رسیدن به آرامش درون، مراقبه ، راز و نیاز با خود و خالق ، هنر عشق ورزی، هنر خندیدن، تکنیکهای کارگروهی، آموزش بازیهای کودکانه و آشنایی بااهمیت آن، هنر نه گفتن، آشتی با خود و دیگران و… گرفته تا، پرورش خلاقیت از کودک و نوجوان و بزرگسال حتی، سالمندان .
آنچه که باعث رونق این دسته از شغل ها شده، وجود همین فضای مجازی و امکان آموزش از راه دور است . هر شخصی به راحتی می‌تواند با داشتن یک صفحه از این دنیای مجازی، آموزشگاه خودش را راه بیندازد .
علت دیگر رونق این شغل‌ها، همان احساس نیاز افراد به بازگشت به خود واقعی و سرگشته ی فراموش شده، در گیر و دارِ روزمرگی و زندگی پراسترس و شلوغِ امروزیست.
حالا چرا بنده به این کلاس‌ها و ضرورت وجودی شان در زندگی امروزه اشاره کرده‌ام علت این است که ،
در تمامی این دوره ها و آموزش های رنگارنگ و تخصصی و غیر تخصصی، اساتید به یک نکته ی واحد اشاره و تاکید دارند و آن ، داشتنِ نظم در زندگی و امور شخصی است.
شاید نظم ، همان تکه گمشده ی پازلِ زندگی و سردرگمی انسان امروزی باشد .
پس بیایید با هم ، کمی بیشتر با این قطعه ی مفقود شده ی زندگیمان آشنا شویم.

چرا نظم؟

اگر به زندگی چند دهه قبلِ جوامعِ بشری نگاهی بیندازیم، متوجه خواهیم شد که، در جامعه ی آن زمان، خانواده‌ها با تعداد جمعیت نسبتاً بالا و در کنار پدربزرگ و مادربزرگ و منسوبین دیگر (خاله، دایی، عمو، عمه) زندگی می‌کردند.
در خانه هایی با اتاق‌های متعدد و حیاطی بزرگ.
در این گروه خانوادگی ، هر کس، فراخور سن و سالش، مسئولیتی از پیش تعریف شده را بدون چون و چرا ، همچون قانونی مصوب، برعهده داشت و بدون هیچ مقاومتی به انجام آن می پرداخت.
انگار همه از یک نظم درونی بهره‌مند بودند که ناظمِ آن، بدون حضور مستقیم و به صورت کاملاً نامحسوس ، آنها را هدایت و کنترل می کرد.
نمی‌خواهم بگویم همه چیز ایده‌آل بوده . بله، در خیلی موارد هم مشکلاتی به چشم می‌خورد، ولی در روالِ کلی و طبیعی زندگی، نظم، کاملا مشهود، جاری و ساری بود .
در زندگی امروزی که خانواده‌ها به جوامع کوچکتری خرد شده‌اند و تعداد اعضای هر خانواده ، نهایتاً از پدر و مادر و یکی دو فرزند تشکیل شده، با وجود این تعداد افراد اندک ، شاهد آن هستیم که هر یک از این اعضا، مشغول فعالیت ها و چالش‌های خود هستند و دیگر از آن همه نظم و هماهنگی و کار گروهی خبری نیست.
در بیشتر موارد، متاسفانه این افراد نه تنها مسئولیت و نقش خود را در خانواده بخوبی ایفا نمیکنند، بلکه در مسائل شخصی خویش هم ضعیف وارد عمل می‌شوند.
شاید بتوان علت را این گونه تفسیر کرد :
در زمان گذشته، زندگی فاقد تنوع در فعالیت‌ها بود و افراد ضرورتی برای حضور در عرصه های مختلف آموزشی، به منظور دستیابی به موفقیت و رشد و تعالی در جامعه نداشتند .
انسان امروزی با وجود شبکه های متعدد مجازی و اطلاع رسانی و آموزشی وسیع، در یک ماراتن قرار گرفته اند که هر لحظه توقف و مکث، آنها را دچار عقب ماندگی غیرقابل جبرانی می نماید.
ترس از این اتفاق، موجبات استرس و اضطراب را برای افراد، فراهم ساخته است.
عدم تمرکز، دستپاچگی، کمال گرایی و عدم مدیریت زمان، از پیامدهای این زندگی پر استرس است.
همه ی این اتفاقات، باعث شده، افراد در برنامه ریزی دچار ضعف شوند و در اولویت بندی کارها به شدت ناتوان ظاهر گردند.
این عوامل دست به دست هم داده و زندگی انسان امروزی را به یک بی نظمی کامل رهنمون ساخته است .
حال اگر می‌خواهیم به این موارد غلبه کرده و در میدان زندگی امروزه که مانند مسابقه‌ای، همه در تکاپو هستند، موفق عمل کنیم، باید و باید، به نظم شخصی بیشتر بپردازیم.

تعریف نظم

چنانچه در فرهنگ نامه ها به دنبال معنی لغوی نظم جستجو کنیم ، با این کلمات و تعابیر مواجه خواهیم شد .
آراسته بودن ، ترتیب، ساختمان، هماهنگ، پیوسته، سازماندهی، قانون ، قاعده و…
به نظر می‌رسد با کمی تأمل و تعقل در این کلمات به معنی واقعی نظم در عرصه‌های وجودی آن و در ابعاد مختلف زندگی و هر آنچه که در عالم خلقت وجود دارد، می‌توان پی‌برد.
پس با توجه به گستردگی عرصه های وجودی نظم، برای درک صحیح و ارائه تعریفی جامع باید به همه جنبه های اثرگزاری آن توجه نماییم.
از این رو می توان نظم را اینگونه تعریف کرد:
وجود هر نوع نظام و آراستگی در انجام کار و واقع شدن امری به صورت پیوسته و طبق قانون، با ترتیب و روی قاعده مشخص، همان نظم است.
به بیان دیگر باید گفت ، نظم ، پایبند بودن به اصول و قوانین منظم و پیوسته در انجام فعل یا وقوع رویدادی است.

نظم شخصی چیست؟

با توجه به تعریفی که از نظم داشتیم می‌توان درباره نظم شخصی این‌گونه گفت، احترام گذاشتن و پایبند بودن به قوانین و مقررات برای رسیدن به هدف ها و تصمیم هایی که برای خودمان تعیین کرده ایم.
به بیان ساده تر می توان گفت، وفای به عهد در انجام کارهایی که برای دستیابی به اهداف اولویت بندی شده در زمان مقرر توسط خود شخص مشخص شده باشد.
در کل نظمِ شخصی یعنی توانایی انجام دادن کاری که در زمان مقرر باید انجام شود؛ چه آن را دوست داشته باشیم، چه دوست نداشته باشیم.

نکته مهم در نظم شخصی این است که داشتن و به دست آوردن آن در یک لحظه و با یک تصمیم شکل نمی‌گیرد. این نظم که به نظم درونی هم معروف است، نیازمند یک سبک زندگی است که بر مبنای مدل ذهنی مشخص و تعریف شده شکل می‌گیرد.
پس برای بدست آوردن آن، باید بتدریج و با انتخاب ها و رفتارهای خود، آهسته آهسته به سبک زندگی بر اساس نظم درونی نزدیک شویم.

 

 

مطالب مرتبط

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *